جام جمکران



محسن علیه السلام
چند نکته مهم در باب محسن بن" فاطمه و علی " که مورد غفلت قرار گرفته است
 

1_ محسن تنها فرزند علی و فاطمه (علیهمالسلام)است که نطفه اش در مکه و در جوار کعبه بسته شد. 


 

اثبات :

"در جریان حجه الوداع حضرت امیر المومنین سلام الله علیه در یمن بود و حضرت فاطمه زهرا(س) همراه پیامبر اکرم(ص) جهت ادای مناسک حج به مکه مشرف شده بودند و حضرت امیر المومنین(ع) از یمن به مکه تشریف آوردند تا حج را به جای آوردند و در آن جا به پیامبر اکرم(ص) و حضرت فاطمه(س) ملحق شدند بنا بر این حضرت فاطمه زهرا(س) در جریان غدیر خم حضور داشتند. در تاریخ است که حضرت امیر المومنین (ع) بعد از طواف و نماز و سعی در حالی که هنوز تقصیر نکرده بود حضرت پیامبر(ص) را ملاقات کرد که او هم تقصیر نکرده بود سپس بر حضرت فاطمه(س) وارد شد، ایشان قربانی آماده نکرده بود و احلال کرده بود و لباسی رنگی و خوشبو پوشیده بود. حضرت امیر المومنین (ع) از این جریان سؤال کرد، فاطمه(س) فرمود که پیامبر به ما چنین دستور داده است[i]
 

[i]  فروع کافی، جلد 1، صفحه 233 ـ صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 36 ـ سیره ابی اسحاق، جلد 4 ، صفحه 249 ـ مغازی واقدی، جلد 3، صفحه 1087) ر.ک موسوعه تاریخ اسلامی جزء سوم صفحه 597ـ598)"
 

باتوجه به غیبت 3 ماهه علی (ع) از خانه

و اینکه پس از این شب مناسک حج آغاز شد و دربرگشت به مدینه واقعه غدیر خم و توقف ٣ روزه کاروان و این که پیامبر  بعد از روز عرفه بیش از ٨۰ روز در این جهان درنگ نکردند و در عین حال می دانیم که نام محسن را پیامبر بر این مولود شهید نهاد , پس یقین پیش از وخیم شدن حال پیامبر ٢ ماه از آغاز بارداری حضرت زهرا گذشته و نشانه های بارداری پدیدار شده بود


 

2 _ حضرت محسن فرزند علی و فاطمه پس از رسیدن به مقام امامت و دریافت لقب امیرالمؤمنین از جانب خدا بود

والبته فرمانی که در روز ذی حجه در غدیر خم توسط پیامبر ابلاغ عمومی شد چند روز قبل و در حین برگزاری  حج  صادر شده و توسط جبرائیل به  پیامبر  و مستقیما به خود   علی(ع)  رسانیده شده بود

پس محسن فرزند علی (ع ) است پس از امام شدن و می دانیم که مقام امامت به ابراهیم (ع) در پایان عمر و پس از  پیامبری و امتحاهای بسیار الهی به ایشان عطا شد


 

3 _ وجود فرزند دختری بنام ام کلثوم که به عنوان فرزند چهارم علی و فاطمه در تاریخ آمده محل تردید است و گویی برای گم کردن و از بین بردن پسری به نام محسن است که قتل او منجر به قتل  مادر ش حضرت فاطمه (س) شد

که می خواستند بگویند اصلا بچه دختر بود و زنده به نیا آمد و مرگ دختر پیامبر هم ربطی به سقط فرزندی که 6 ماهه باردار بود نداشت!


 

اما این کار هم خون محسن را از آستین بدخواهان پاک نکرد  نام محسن ماند تا بعد از گذشت چهارده قرن رسوایشان کند.


 

باب محسن را در تاریخ کوتاه کردند و به یک خط خلاصه شد اما باز ماند و هنوز باز است
 

محسن  یکی از اسماءالهی است که اسم فاعل از مصدر احسان است

خدا در قرآن از گروهی به نام " محسنین" یاد می کند و در سوره صافات پیامبران بزرگش را یکی پس از دیگری نام برده و ایشان را از گروه "محسنین " بر می شمارد

و می فرماید که در آخر امان, نماینده ای از نسل ایشان حضور خواهد داشت.

" و ترکنا منهم فی الآخرین

انا کذالک نجزی المحسنین "
 

یا رب صلی علی محسن فی العلمین و جعل له فرج و فتح قریبا
 

17 ذی حجه 1311
 

برگرفته شده از freshsen.blog.ir


آیا می دانستید که آیه ٢۶ سوره الفتح در رابطه با عصمت امیر المؤمنین نازل شده است
جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ٢٦

معنای آیه : وقتی کسانی که کافر شدند همبستگی جاهلی را مایه دلگرمی خود قرار دادند,  خدا هم آرامش خود را بر پیامبر و بر المؤمنین نازل کرد و صفت التقوی  را لازمه وجودی ایشان گردانید و البته خود سزاوارش و اهلش بودند و خدا بر هر چیزی آگاهی کامل دارد.
 

آیه ٢۶ سوره الفتح در رابطه با عصمت امیر المؤمنین نازل شده است

که صورت ظاهری آیه هم گویای این منظور است و نیازی به تأویل نیست.چرا که معنای تقوا  چون از سوی خدا بر کسی لازمه وجودی قرار گیرد او را از "مخلَصین " قرار داده که معنای "مُخلَص" چنانکه می دانیم با "مُخلِص" تفاوت دارد و از یوسف در قرآن به "مخلَصین"

یاد شده که علمای شیعه از آن در توضیح مفهوم عصمت استفاده کرده اند.

در بیشتر مواردی که خدا در قرآن از "المؤمنین" سخن می گوید منظور "امیر المؤمنین" است (چنانکه از ابراهیم (ع)نیز به عنوان امت یاد می کند) و همچنین در مواردی که المؤمنات را با آن همراه   کرده منظور فاطمه اهرا (س) است.   
 

یک نکته خیلی جالب در رابطه با آیه مذکور این است که وقتی در جستجوی گوگل تایپ می کنی آیه 26 سوره هنوز ننوشته ای که خودش الفتح را پیشنهاد می کند! که این بخاطر تعداد دفعات زیادی است که کاربران عرب زبان این آیه بخصوص را جستجو کرده اند و اگر عبارتی فارسی به آن بیافزایی دیگر این اتفاق نمی افتد

تمرکز غیر عادی کاربران عرب بر دقیقا آیه 26 سوره الفتح (که از قضا جزء 26 هم هست) و  ارائه تفاسیر متعدد برای رفع شبهه ای ناگفته خود حکایت می کند از ماجرایی تاریخی مکتومی که حمیة الجاهلی مانع شده عجم از آن بویی ببرد.
 

نمونه دیگری از این اتفاق را در  دیکسیونر عربی - فارسی "المعجم" ذیل لغت "مولی' " می توان  یافت  که بسیار جالب توجه و معنادار است چنانکه می دانیم لسان عرب کاملترین زبان است به این لحاظ که چنان هر لغت تا ریشه اش پیداست که امکان  سخن گفتن به گونه "قولاً سدیداً" در آن فراهم است. یعنی سخنی که دقیق و منظورش مشخص باشد چنانکه قابل ایهام  و سوء استفاده نباشد و معنای "قول سدید" همین است و خدا ما را به سخن گفتن چنین توصیه کرده است.

مثل انگلیسی نیست که روبروی هر لغت ده هزار معادل بی ارتباط به هم و گاه ضد و نقیض ردیف کرده اند , عربی چنین نیست و هر لغت معمولا یک معادل دارد اما در مقابل مولی به تعداد زیادی معادل بر می خوریم که یعنی معلوم نیست در غدیر خم منظور پیامبر چه بود از گفتن " من کنت مولی  فهذا العلی مولی"




 

برگرفته شده از freshsen.blog.ir


فاطمه و فدک

انگار فدک یعنی" فدای تو "

 

و گویی همان "فداک" است ترکیب "فدای" _ "ک " 
 

معادل  این ترکیب در فارسی " برات" است "برای" _"ات"
 

فدک در ابتدا جمله ای توضیحی درباره این بخشش پیامبر به تنها وارث خود بود ودر جریان اقامه دعوی با عنوان " بخشیده شده به تو" از آن قطعه زمین یاد می شد.

 

2) فدک سند  پیوند خونی حضرت فاطمه با پیامبر بود
 

خطبه فدکیه با این سخن آغاز می شود
 

أنا فاطمه و ابی محمد
 

یعنی  من فاطمه  ام  و محمد   پدر من است
 

اصلی ترین دلیل اقامه دعوی از سوی حضرت فاطمه در مورد فدک به ثبت رسانیدن همین یک جمله بود  جمله ای که امروزه ما در ابتدای هر فرمی که سندیت قانونی دارد می نویسم و امضا می کنیم
 

اینجانب. فرزند.
 

اصلا آن روز فاطمه به مسجد مدینه رفت  تا با صدای رسا همین یک جمله را  بگوید که  من و فرزندانم تنها وارثان خون آخرین پیامبر خدا هستیم

چرا؟؟

مگر کسی می خواست نسبت خونی فاطمه با پیامبر را زیر سؤال ببرد یا سندیت آن را از بین  ببرد؟
 

پیوند خونی فاطمه با پیامبر مانع راه چه کسانی بود؟
 

به یاد آوریم که پیوند خونی  برای عرب  بسیار اهمیت داشت  اعتباری که نسبت خونی داشتن با پیامبر برای فاطمه و اولادش در جامعه مسلمانان ایجاد می کرد  به مراتب بیشتر از آن بود که ابوبکر و عمر بواسطه هم نشینی با پیامبر می توانستند برای خود قائل شوند آنان که فکر ایجاد امپراطوری بزرگ عرب و فتح ایران و روم را در سر داشتند می دانستند مانع اصلی بر سر راهشان همین پیوند خونی فاطمه با پیامبر است

البته آنها خیلی پیش تر به فکر گرفتن این امتیاز افتاده بودند همان زمان که تازه داشت پایه های نخستین جامعه مدنی در عربستان ریخته می شد در همان سال نخست هجرت پیامبر عایشه را به خانه پیامبر فرستادند تا فرزندی از او برایشان به غنیمت بزاید

نشد که نشد دختر ابوبکر از پیامبر هیچ فرزندی به دل نگرفت

پس دست بکار شدند و حفصه را به کمک فرستادند که دختر عمر بود و این هم راه به جایی نبرد در این میان دو خواهرزاده حضرت خدیجه که در نزد پیامبر بزرگ شده بودند هدف بعدی بودند که یکی را عثمان به همسر گرفت ولی هر دو پیش از وفات پیامبر درگذشتند و نقشه خواهر تراشیدن برای حضرت فاطمه هم  چندان سودی نداشت و البته ابوبکر و عمر هر دو از اولین کسانی بودند که  به خواستگاری فاطمه (س) آمدند و به در بسته خوردند

مهمتر از همه نقشه ای است که در زمان حیات پیامبر فقط مقدماتش را چیده بودند و قصد داشتندپسر خوانده پیامبر را به عنوان پسر  اومعرفی کنند این نقشه را شدنددر قرآن   خنثی کرد و علت اینکه همسر مطلقه زید را به همسری پیامبر در آورد بوجود آوردن ادله قطعی بر عدم پیوند خونی میان پیامبر و زید بود و در همان آیات خدا تاکید می کند که محمد پدر هیچ یک از مردان شما نمی باشد
 

و فاطمه آن روز در حالیکه محسن را در دل داشت وهفته ٢۱  ام بارداری را هم پشت سر گذاشته بود در حلقه ای از ن هاشمی به مسجد مدینه آمد تا با صدای رسا این را بگوید که:
 

من فاطمه هستم و محمد پدر من است

و چه عرصه ای برای تاکید بر این مطلب بهتر از مساله وراثت

و آنانکه در صدد حذف این مدرک قانونی از اوراق تاریخ بودند هم

از  اهمیت این سند آگاهی داشتند
 

برگرفته شده از freshsen.blog.ir






این نامه رو در مراسم اعتکاف مسجد جمکران از یک خانم معلم گرفتم . یکی از شاگردانش برای امام زمان نوشته بود ، دنبال صندوقی می گشت که نامه رو توی اون بیاندازه . از ایشون خواستم نامه رو به من بده تا در جام جمکران منتشر کنم . نامه ساجده کوچولو به آقای امام زمان (عج).





موسیقی از همان راهی به قلب نفوذ می کند که رایحه و بو . در واقع اصوات بی کلام که از مسیر شنوایی به درون می آیند از کانال تعقل عبور نمی کنند بلکه مانند بویایی و لامسه بر انسان اثر می گذارند و تأثیرشان مستقیم بر کالبد احساس است ولی در مورد کلام مسأله فرق می کند انسان بودن از اینجا آغاز می شود ناطق بودن به معنای قدرت سخن گفتن نیست بلکه به معنای قدرت سخن فهمی است به همین خاطر از ریشه نطق کلمه منطق بیرون می آید
خداوند با تمام هستی انسان را نوازش می کند و حیوان را هم نوازش می کند و درخت را هم نوازش می کند این نواختن ها به نوعی همه لمسی هستند منظره زیبا چشم را نوازش می کند صدای باران صدای آب صدای جنگل گوش را می نوازد در واقع موسیقی چه از نی در نیزار و چه از یک ساز  دست ساز بر آید نوع اثرگذاری اش از راه رنسی است که با پرده گوش و گوشت و پوست و استخوان برقرار می کند لرزش ساز بدن را می لرزاند پس نواختن ساز در بدن شنونده ادامه پیدا می کند این نوعی لامسه است مثل بویایی و چشایی . این شاهراه تأثیرپذیری در انسان و حیوان گیاه مشترک است از این شاهراه لمسی می توان لذت یا رنج مستقیم را در انسان ایجاد کرد خدا در تمام محیط اطرافی که برای ما خلق کرده از این شریان با ما رابطه برقرار کرده است درست مثل مادری که نوزادش را درآغوش گرفته و به او شیر میدهد و لبخند می زند و لالایی می خواند و گرما می بخشد و نوازش می کند و محبت خود را از همه این طریق ها به کودک منتقل می کند خدا هم انسان را در آغوش زمین گرفته و ما را به عطر نسیم و گرما و زیبایی آفتاب و مهتاب و زیبایی ابرها و . می نوازد جز این اگر لازم آمد گاهی سیلی سِیلی یا تکان زله ای را در میان می آورد تا اگر شیطان دارد مستمان می کند و از دستمان می بَرَد هوشیار شویم و باز گردیم .
و جز تمام اینها که هدایتهای تکوینی است خدا از شریان منطق بر ما وارد شده و سوگولی آفرینش را روبرو نشانده و با ما سخن گفته است نام این سخن نامه قرآن است .





بانوی جوانی به نام صدیقه یکی از نقش های اصلی سریال بچه مهندس است که در قسمتهای آخر به طور ناگهانی و بی هیچ دلیل منطقی میمیرد ممکن است برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد که در حالیکه مرگ صدیقه به نوعی ضعف فیلمنامه محسوب می شود چرا فیلمنامه اینگونه تنظیم شده است پاسخش را من به شما می گویم سالهاست که دشمنان اهل بیت به دنبال توجیه مرگ ناگهانی دختر جوان پیامبر هستند و می خواهند مقصرین در شهادت حضرت فاطمه را از قتل ایشان  تبرئه کنند اما قانع کردن اذهان عموم در مورد مرگ ناگهانی یک بانوی جوان آنهم بدون سابقه بیماری سخت است پس به ساخت متشابهات دروغین در سریال روی آوردند تا در ناخودآگاه مردم شیعه ایران این دروغ را بگنجانند که همانطور که این صدیقه جوان به مرگ طبیعی از جهان رفته آن صدقه کبری هم می تواند به مرگ طبیعی از جهان رفته باشد !
شکل دادن اذهان عمومی اجتماع از طریق تبلیغات پنهان روشی است که سالهاست ارباب رسانه در خارج از ایران آنرا بکار بسته اند ولی در دوسال اخیر ما شاهد استفاده از این روش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم که مسئولین ارشد صداو سیما باید در این زمینه ها پاسخگو و مردم نسبت به القائات شیطانی در سریالهای داخلی هوشیار باشند.



خداوند» که نیست خدایی مگر آن زنده پاینده ، خواب سبک و سنگین درنگیردش، آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست ، کیست آنکه نزد او شفاعتی کند؟ مگر به اذن او ، می داند ، آنچه در پیش روی و پشت سر دارند، و به چیزی از علم او احاطه نیابند، مگر بر آنچه بخواهد، کرسی فرمانروایی اش آسمانها و زمین را فراگرفته، و نگهداشت آنها بر او آسان است، و اوست والای عظیم (255)  در دین اکراه نیست، راه فرا رفتن از فرو رفتن به روشنی بیان شده است، و هرکس به طاغوت کافر و به خدای یگانه مؤمن شود پس به آویز پیوسته» ای درآویخته، که ناگسستنی است، و خداوند شنوای داناست (256) خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، بیرون کشنده آنها از تاریکی ها به نور، و کسانی که کافر شدند، سرپرستانشان طاغوتند، بیرون کشنده آنها از نورند به تاریکی ها، اینان همنشینان آتش اند که در آن جاودانند (257)




با این که ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ما است – به خلاف ظهور و فرج عمومی - با این حال چرا به این اهمّیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟![در محضر بهجت:2/134]





تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

استقلال پنجره های آبی فلسفه، داستان و سینما. مقالات آموزش طراحی لوگو راهنمای رزرو و انتخاب بهترین هتل های ایران پاورپوینت زبان دهم نسیم زندگی زمین شناسی پلاس Ge نمایندگی بوتان در شیراز - فلاح زاده همه چی دان و مخلوط